الهی دشمن کافر بمیر
که دیگر اصغر از مادر نگیرد
فرازی از وصیت نامه شهید اصغر پور رمضانی
ای ملت روح الله حسین زمان است و ایران کربلا و آمریکا یزید زمان، پس جبهه ها را پرکنید.
زندگینامه شهید پور رمضانی فرزند حسن.
بوی بهار می آمد می آمد و سه روز به عید نوروز ۱۳۴۵باقی بود که تولد اصغر درخانواده شوروحالی مضاعف آفرید. اصغر از همان دوران کودکی با زندگی ساده و بدون تجملات رشد کرد و چون آهنگی آبدیده گردید. شهید پور رمضانی بسیار باهوش و با استعداد بود و چون به سن مدرسه رسید وارد دبستان شد با شورو اشتیاق درس میخواند و چون مرحله ابتدایی را به پایان رساند بیش از این نتوانست زحمت های کارکردن اهل خانواده را تحمل کند. بنابراین به کارگری روی آورد و با دستمزد ناچیز خود به کمک پدرشتافت. بعد از آن وارد هیاهوی انقلاب انقلاب شد و با اینکه چهارده سال بیشتر نداشت مرد شماره یک تظاهرات ضدشاهی بود بگونه ای که آتش زدن سینما کاپری و مشروب فروشی کار او و دوستانش بود تااینکه انقلاب اسلامی شکوفا شد و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شد. شهید اصفر در عملیات های مختلف از جمله والفجر مقدماتی و۱٫ ۲شرکت نمود و پس از بازگشت و دیدار با خانواده خویش مجددا به همراهی شهید محمد زینلی عازم عملیات والفجر ۳شد و با رشادت کامل درعملیات مقابل دشمن ظاهر شد و طی یک نبرد سنگین و رزم خستگی ناپذیر سرانجام درتاریخ ۶۲/۵/۸ در منطقه مهران به شهادت رسید. جنازه مطهر وی حدود سه سال زیر چکمه های یزیدیان بود که پس از مدتی براثر فتوحات قوای ایران جنازه ایشان پیدا شد و درگلزار شهدای هرمز اباد بخاک سپرده شد
ثبت دیدگاه