بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا(۲) بر دلم ترسم بماند ارزوی کربلا(۲) کربلا یا کربلا(۲) تشنه آب فراتم ای عجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا کربلا یا کربلا(۲) بس که دامان وطن رنگین شد از خون شهید خاک ایران میدهد هر لحظه بوی کربلا آن دم تمام جبهه ها چون […]
در ابتدای جنگ قبل از اینکه لشکر ثارالله این نام را بگیرد که ما اولین اعزام را در آن زمان داشتیم که گردانی از کرمان عازم اهواز شد.و فرماندهی این گردان به عهده ی یکی از برادران بود که در اولین سفری که ما رفتیم فرماندهی گردان را خواستند و شهید صادقی فرمانده گردان شد
یادداشت اینجانب محمود حاج باقری:شب یک شنبه ساعت ۸ شب بود روی تخت بیمارستان نشسته بودم که به خیالم تمام غم های عالم روی دلم را گرفته است کاش یک لحظه خواب به چشم می امد . خدا پروردگار مهربانم که در دست تو است این جسم و جانم توکل برتو دارم ای خدایا که […]
هنگامی که نماز می خواند چنان با خضوع ، خشوع و حضور قلب بود که باعث حیرت من می شد.
این سلام گرم مرا که از فرسنگها راه دور و دراز از کوه های سر به فلک کشیده و از درختهای بلند و سر سبز و از گرمای خشک و سوزان خوزستان به سویتان روانه می سازم بپذیرید و در گوشه ای از قلب و عطوف مهربانتان جای دهید
بخدا قسم در اینجا ما با روحیه های بچه های ده و دوازده ساله ای روبرو می شویم که در پیش آنان شرمنده می شویم که چرا خداوند زودتر این توفیق را نصیب ما نکرد. از همینجا از همه خداحافظی می کنم و همگی را به خدا می سپارم به امید دیدار
بعد از سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم و امیدوارم در پناه امام عصر (عج) مصون و محفوظ باشید و اگر احوال اینجانب را خواسته باشید بحمدالله نعمت سلامتی برقرار است و هیچ گونه کدورتی ندارم.
اگر میخواهی که دشمنان به ما نخندند تو هم مشتهایت را گره کن تا صدایت را ده بربار تا میتوانی فریاد بزن که ای ابرقدرتها کور خوانده اید تا ایران ما، مادرانی چون من دارد امکان ندارد کسی بتواند به ما تجاوز کند، این آرزو را به گور خواهید برد.
ای برادران شما اسلحه از دست افتاده من هستید و تا آخرین قطره خون خود طرفداری خود را از انقلاب اسلامی و امام امت است اعلام کنید و جلو هر فسادی را بگیرید.
پدرجان حق الله زیاد بر ذمه ام هست یعنی می توانم به جرأت بیان کنم که زندگیم توأم با گناه و معصیت سپری گشته و هیچگونه خدا بندگی را به جا نیاورده ام....