حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنجشنبه, ۶ دی , ۱۴۰۳ Thursday, 26 December , 2024 ساعت ×

برچسب » شهدای هرمزآباد

دلنوشته/می دونید شهید کیه؟
فروردین ۱۴, ۱۴۰۰

دلنوشته/می دونید شهید کیه؟

می‌دونید شهیدکیه؟ اونی که عاشق واقعی میشه می‌دونید عشقش کیه ؟عشق اون عشقی فراتر از شماست آره عشق هرشهید فقط خداست . میدونید اهل کجاست ؟اهل آسمونه و جاش اون بالاست با زمین غریبه دوستدار خداست.میدونید چی شد که اینجوری شده ؟انگاری دیده خدا رو دل به دنیانمی بنده موقع رفتن به جبهه از ته […]

سال “تولید ، پشتیبانی ها ، مانع زدایی ها”
فروردین ۲, ۱۴۰۰

سال “تولید ، پشتیبانی ها ، مانع زدایی ها”

بسم الله الرّحمن الرّحیمو الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین. یا مقلّب القلوب والابصار، یا مدبّر اللیل و النّهار، یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال. عید نوروز و حلول سال نو را تبریک عرض میکنم به همه‌ی هم‌میهنان عزیزمان، بخصوص به خانواده‌های مکرّم شهیدان […]

سردار شهید محمد زینلی از سربازی تا شهادت
اسفند ۲۴, ۱۳۹۹
از زبان مادر شهید:

سردار شهید محمد زینلی از سربازی تا شهادت

وقتی که کارش تمام می شد ماشین را درخانه اش می گذاشت و برای کارهای شخصی و مهمانی رفتن با موتور می رفت. وقتی به او میگفتند ماشین درخانه هست آنوقت با موتور زن و بچه ات را جایی می بری؟ می گفت: ماشین مال بیت المال است و من هرگز استفاده شخصی نمی کنم.

پدرم از سرکوچه نشینی خانم ها ناراحت بودند
اسفند ۸, ۱۳۹۹
گفتگو با دختر شهید محمدعلی محمدصادقی:

پدرم از سرکوچه نشینی خانم ها ناراحت بودند

همیشه سعی می کردند در جامعه مشکلاتی که هست مثل بی حجابی خانمان را و سرکوچه نشستن های خانم ها را به من تذکر می دادند که من از این مسئله خیلی ناراحتم

لبخند پس از شهادت
اسفند ۸, ۱۳۹۹

لبخند پس از شهادت

وقتی من روی حسین را بازکردم احساس کردم که دارد میخندد وخوشحال است. قاچاقچیان هفت تا تیربه او زده بودند . جای گلوله هارا که دیدم باورم نمی شد داشتم دیوانه می شدم

خبر شهادت شهید غلامرضا باقری به مادرش
اسفند ۸, ۱۳۹۹

خبر شهادت شهید غلامرضا باقری به مادرش

مادر شهید نقل می کند که :من در جلسات قرآن خوانی، شرکت کردم و قرآن تلاوت می کردم که درهمین موقع پسرم علی اصغر لباس مشکی به تن داشت. من از پوشیدن لباس مشکی پسرم تعجب کردم پسرم به من گفت بلند شو بیا برویم که من دراین موقع متوجه شدم که اتفاقی است . […]

پارتی بازی برای رفتن به جبهه
اسفند ۸, ۱۳۹۹
خاطره مادر شهید غلامرضا باقری

پارتی بازی برای رفتن به جبهه

مادرشهید نقل می کند که: پسرم شهید غلامرضا خیلی اخلاقش خوب بود، همیشه راه خدای تعالی را پیش می گرفت هنگام تاریکی موقع خواندن نمازصبح نمازمی خواند با چراغ نفتی درس می خواند می گفت که دوست ندارم اسراف شود، بدون یااللّٰه از پلکان بالا نمی آمد، هنگامی که سربازی اش تمام شد گفت می […]

«قناعت» شهید غلامرضا باقری
اسفند ۸, ۱۳۹۹
از زبان مادر شهید:

«قناعت» شهید غلامرضا باقری

مادرشهید نقل می کند که: هنگاهی که از سربازی برمی گشت شوهرم به او مقداری پول داد تا هزینه خرج راهش شود، ولی ایشان به پدرش گفت: که من به پول لازم ندارم پول را با اصرار پدرش گرفت و یواشکی زیرفرش گذاشت بدون اینکه من بفهمم وقتی درماه مبارک رمضان ایشان به جبهه رفتند. […]

مجموعه خاطرات دست نویس شهید غلامرضا باقری
اسفند ۸, ۱۳۹۹

مجموعه خاطرات دست نویس شهید غلامرضا باقری

ساعت ۶ بعدازظهرحرکت کردیم به جبهه خونین شهر، پشت یک خاکریز مستقرشدیم و آماده حمله هستیم که دستور برسد تا ساعت ۶ صبح اما ما همانجا مستقر بودیم اما دستوری ندادند که ما تیراندازی کنیم

ایشان مصداق “و من یتوکل علی الله و هو حسبه” بودند
اسفند ۸, ۱۳۹۹
خاطره ای از همرزم شهید محمد نعمتی:

ایشان مصداق “و من یتوکل علی الله و هو حسبه” بودند

ایشان اهمیت زیادی به مسائل اعتقادی و مذهبی می دادند ، اطاعت محض و بی چون و چرا ایشان از فرمایشات امام که الحق والانصاف شیفته و مرید حضرت امام بودند