فرازی از وصیتنامه شهید: «قسمت بود که شانزده سال عمر از خدا بگیرم و در بین گچ و سیمان نمیرم و در راه فیسبیلالله کشته شوم.»
دهممهر1341، در شهرستانرفسنجان زاده شد. پدرش حسين، كارگر بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پايان مقطع راهنماييدرس خواند، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت
پنجم شهريور 1343، در روستاي صفي آباد از توابع شهرستان رفسنجان چشم به جهان گشود. پدرش سيدحسن، كشاورز بود و مادرش معصومه نام داشت
دوم فروردين 1336، در روستاي يوسف آباد از توابع شهرستان رفسنجان به دنيا آمد. پدرشاصغر، كشاورز بود ومادرش عصمت(فوت 1358) نامداشت. شغلش بنا بود، بهعنوان بسيجي در جبهه حضور يافت
در روستاي فتحآباد معينزاده از توابع شهرستان رفسنجان بهدنيا آمد. پدرشاسدالله، كشاورز بود ومادرش فاطمه نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. سال 1355، ازدواج كرد و صاحب دو پسر و يكدختر شد
گفت پدر من هر موقع که نماز می خوانم در پایان سلام نماز من جای و منزل خود ر ا می بینم سر به دنبال کار من نگیر من بعد از امام شهید می شوم
هنگامی که نماز می خواند چنان با خضوع ، خشوع و حضور قلب بود که باعث حیرت من می شد.
این سلام گرم مرا که از فرسنگها راه دور و دراز از کوه های سر به فلک کشیده و از درختهای بلند و سر سبز و از گرمای خشک و سوزان خوزستان به سویتان روانه می سازم بپذیرید و در گوشه ای از قلب و عطوف مهربانتان جای دهید
بخدا قسم در اینجا ما با روحیه های بچه های ده و دوازده ساله ای روبرو می شویم که در پیش آنان شرمنده می شویم که چرا خداوند زودتر این توفیق را نصیب ما نکرد. از همینجا از همه خداحافظی می کنم و همگی را به خدا می سپارم به امید دیدار
هرگز دست از خط امام که همان خط اسلام است برندارید. اگر کسی بر ضد اسلام و قرآن حرفی زد با قاطعیت جلو او ایستادگی کنید. از تمام جوانهای روستایی خودمان و جوانهایی که مسلمان هستند تقاضا می کنم که دست از انقلاب برندارند و انتقام خون شهدا را از کافران بگیرند. از کمک کردن به جبهه دریغ نورزید.