محمود جراحتش خیلی زیاد بود به صورتی که دستش شکسته بود و استخوان بیرون زده بود و از ناحیه پهلوی راست هم جراحت زیادی داشت ران پایش هم به همین صورت و پایین پایش هم ترکش خورده بود. شدت جراحات خیلی عمیق بود
یکی از پاهایش را من گرفتم و پای دیگرش را حسین گرفت تا با خودمان بکشیم. چون چهل و هشت ساعت بدون آب و غذا دیگر توانی که ایشان را کول کنیم نداشتیم.
یادداشت اینجانب محمود حاج باقری:شب یک شنبه ساعت ۸ شب بود روی تخت بیمارستان نشسته بودم که به خیالم تمام غم های عالم روی دلم را گرفته است کاش یک لحظه خواب به چشم می امد . خدا پروردگار مهربانم که در دست تو است این جسم و جانم توکل برتو دارم ای خدایا که […]
اولین بار که شهید عازم جنگ شده بود قرار بود به مدت ۳ ماه در جبهه باشد که بعد از یک ماه همسر شهید در خواب میبیند…
فرازی از وصیتنامه شهید: «چقدر خوب است که انسان با خدای خود معامله کند و جانی که خداوند به او داده به او پس دهد، درعوض بهشت را از آن خود کند.»
امت حزب الله خواهران و برادران وظیفه شما در مقابل این خونهای پاک بندگی خدا و عمل و حفظ اسلام و انقلاب اسلامی از امام است بت شکن امام زمان اطاعت کنید. زیرآن از نائب به حق محب خدا است.