اولین بار که شهید عازم جنگ شده بود قرار بود به مدت ۳ ماه در جبهه باشد که بعد از یک ماه همسر شهید در خواب میبیند…
تنها کسی که از خودش رشادت نشان داد و مرا نجات داد محمد علی بود که جلو آمد و خان گفت : برو کنار ! محمدعلی گفت نمیروم و هرکار میخواهی بکن که بیل را از دست او گرفت و او هم گفت به محمد علی که اگر دیگر به تو کار دادم !!
در سال 1357 سربازان شاه برای گشت به روستا آمده بودند و روی دیواری که روی آن نوشته شده بود "درود بر خمینی" پاک کرده و عبارت "جاوید شاه" نوشتند.
گفت پدر من هر موقع که نماز می خوانم در پایان سلام نماز من جای و منزل خود ر ا می بینم سر به دنبال کار من نگیر من بعد از امام شهید می شوم
هنگامی که نماز می خواند چنان با خضوع ، خشوع و حضور قلب بود که باعث حیرت من می شد.