در ابتدای جنگ قبل از اینکه لشکر ثارالله این نام را بگیرد که ما اولین اعزام را در آن زمان داشتیم که گردانی از کرمان عازم اهواز شد.و فرماندهی این گردان به عهده ی یکی از برادران بود که در اولین سفری که ما رفتیم فرماندهی گردان را خواستند و شهید صادقی فرمانده گردان شد
یادداشت اینجانب محمود حاج باقری:شب یک شنبه ساعت ۸ شب بود روی تخت بیمارستان نشسته بودم که به خیالم تمام غم های عالم روی دلم را گرفته است کاش یک لحظه خواب به چشم می امد . خدا پروردگار مهربانم که در دست تو است این جسم و جانم توکل برتو دارم ای خدایا که […]
اولین بار که شهید عازم جنگ شده بود قرار بود به مدت ۳ ماه در جبهه باشد که بعد از یک ماه همسر شهید در خواب میبیند…
تنها کسی که از خودش رشادت نشان داد و مرا نجات داد محمد علی بود که جلو آمد و خان گفت : برو کنار ! محمدعلی گفت نمیروم و هرکار میخواهی بکن که بیل را از دست او گرفت و او هم گفت به محمد علی که اگر دیگر به تو کار دادم !!
در سال 1357 سربازان شاه برای گشت به روستا آمده بودند و روی دیواری که روی آن نوشته شده بود "درود بر خمینی" پاک کرده و عبارت "جاوید شاه" نوشتند.