چهارم اردیبهشت ۱۳۴۳، در شهرستان رفسنجان متولد شد. پدرش سید محمد، کشاورز بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان مقطع راهنمایی درسخواند. سال ۱۳۶۱، ازدواج کرد و صاحب یک پسر و سه دختر شد. پاسدار بود، هفتم اردیبهشت ۱۳۷۲، در تاسوکی زاهدان هنگام درگیری با اشرار بر اثر اصابت گلوله به سینه و کتف، راهی آسمانها شد. وی درگلزار شهدا هرمزآباد رفسنجان آرمیده است.
چهل سه چهارم زاردی فتاد سید محمود پا را بگیتی نهاد
پدر سید محمد از آن نامدار و زهراست آن مادر دینمدار
کشاورزی از کار بابای او خدا شاد از آن کار زیبای او
ز تحصیل تا مقطع راهنما عروسی او شصت یک شد به پا
ز بهر سیادت گهر داشته سه تا دختر و یک پسر داشته
بپاس ولایت بدین کهن بحفظ سیادت حدود وطن
بعشق ولایت شد او پاسدار بامنیت و دفع شر و شرار
به هفتاد دو هفت اردیبهار به تا سوکی زاهدان کار زار
بامنیت آنجا به شبگیر شد به اشرار او سخت درگیر شد
در آن رزم اشرار نابود شد اسیر و گرفتار و مطرود شد
سید هم گلوله بخونش نمود شهید و ز صحنه برونش نمود
گلوله همه سینهاش را درید و کتفش به شانه در آتش کشید
شهید و سوی هرمزآباد شد بگلزار هرمز دلشاد شد
ز «آزاد» بر سید پاکزاد درود و سلام و تحیت زیاد
سید محمود آن اخای دگر شهید و بخون خودش غوطهور
بمثل برادر شهادت رسید بمعشوق خود در نهایت رسید
به آقایی که شهید کربلا بود بحق او از تبار انبیا بود
فرازی از صفات نیکو شهید سید محمود سید آقایی
خوشرو نجیب بود، خنده و تبسم لحظهای از لبانش دور نمیشد.
او گلی بود که در بهار شکفت و در بهار نیز خونین رنگ شد.
زندگینامه شهید سید محمود سید آقایی فرزند سید محمد
شهید آقایی در بهار ۱۳۴۳ در روستای هرمزآباد دیده به جهان گشود و با تولد خویش خانه را معطر نمود. پدر وی که فردی کارگر و زحمتکش بود با پیوستن سید محمود به جمع خانواده مسرور و شادمان شد. سید محمود پس از گذراندن دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی شد و بعد از بهپایان رساندن سال اول راهنمایی، به کار و کارگری مشغول و در کارهای کشاورزی عصای دست پدر شد. سید محمود باجدیت تمام در تظاهرات ضد شاهی شرکت مینمود و در پخش اعلامیههای حضرت امام (ره) بسیار کوشا بود .همین که به سن ۱۶سالگی رسید، جنگ آغاز شد. با علاقه تمام وارد جبهههای نبرد حق علیه باطل شد و از آغاز روزهای جنگ در پستهای مختلف در کلیه عملیات شرکت نمود و در کنار سرداران بزرگی همچون احمد شول، حاج قاسم سلیمانی، میرحسینی، مؤذن، کازرونی و… تجارب بسیاری آموخت و هشت سال دفاع مقدس را جانانه جنگید. بارها زخمی شد و مجدداً پس از التیام جراحات، وارد عملیات بعدی میشد، ولی از آنجا که او را جز شهادت مرگی دیگر لایق نبود، سرانجام طی یک درگیری با اشرار و قاچاقچیان تنگه زابل در تاریخ ۱۳۷۲/۰۲/۰۷ در فصل بهار به درجه رفیع شهادت نائل شد و او مثال گلی بود که در بهار شکفت و در بهار خونین رنگ شد.
ثبت دیدگاه