در دومین روز از بهار ۱۳۳۰، در شهرستان رفسنجان چشم به جهان گشود. پدرش درویش و مادرش صغری نام داشت. در سال ۱۳۵۰، ازدواج کرد و صاحب سه پسر و سه دختر شد. پاسدار بود، بیست و دوم اسفند ۱۳۶۳، در جزیره مجنون بر اثر اصابت گلوله و ترکش به آسمانها شتافت. پیکر وی مدتها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص سال ۱۳۷۸، در هرمزآباد رفسنجان به خاک سپرده شد.
اعدوالهم آیه اقتصاد که مخصوص باشد بوقت جهاد
به سال سی و از حمل دو نمود که محمود چشمش بگیتی گشود
که درویش باب است و صغری است مام بخواندن نوشتن سوادش تمام
به پنجاه شد ازدواجش پدید از آن ازدواجش به نیکی رسید
ز دریاری رحمت گهر داشته سه تا دختر و سه پسر داشته
چو پاسدار بود او شجاعت نمود به جبهه بروز لیاقت نمود
به مجنون چو مجنون و دیوانه شد که در خشم و در دفع بیگانه شد
به سنگر چو دستور آتش رسید ز باطل هزاران به آتش کشید
به شصت و سه بیست دوی اسفند شد شهادت برایش فرایند شد
گلوله و ترکش بسویش پرید که از تیر و ترکش شهادت رسید
ولی مانده جا مدتی پیکرش ندیدند آن قامت اطهرش
تفحص نمودند هفتاد هشت هرمزآباد گلزار گلها نشست
هرمزآباد و در بهرام آباد شد بیادش سرودی ز«آزاد» شد
فرازی از وصیتنامه محمود حاجباقری
«چقدر خوب است که انسان با خدای خود معامله کند و جانی که خداوند به او داده به او پس دهد، در عوض بهشت را از آن خود کند.»
زندگینامه شهید حاج باقری، فرزند درویش
شهید محمود حاجباقری در سال ۱۳۳۰ در روستای یوسفآباد، درخانوادهای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا سال پنجم دبستان ادامه داد و بعد از آن به دلایلی موفق به ادامه تحصیل نشد. شهید علاقه زیادی به قرآن کتاب آسمانی داشت و همین علاقه باعث شد تا قرائت قرآن را در خانه یاد بگیرد، وی همچنین علاقهمند به شعر بود و شبها تا دیر وقت شعر می سرایید، نسبت به فرایض دینی بسیار پایبند و از نظر اخلاق سرمشق خوبی برای دیگران بود.
دراوایل انقلاب، در تظاهرات علیه رژیم طاغوت شرکت فعال داشت و درسال ۵۷ رساله امام خمینی (ره) و نوارهای ایشان را به خانه میآورد و در میان مردم و آشنایان پخش می کرد. علاقه زیادی به امام داشتند و به همین دلیل روانه جبهه های حق علیه باطل شد. درعملیات بیتالمقدس به شدت مجروح شد اما پزشکان او را معالجه کردند. سپس به جبهه مراجعه نمود و مجدداً درعملیات خیبر ترکش خورد و همچنین شیمیایی شد و بالاخره در عملیات بدر در جزیره مجنون همراه یار دیرینهاش محمدعلی محمدصادقی شربت شهادت را نوشیدند.

ثبت دیدگاه