عرب در کربلا غرق به خون شد.
چو آتش شعله ور شد سیمگون شد.
فرازی از وصیت نامه شهید
شهید علی عرب
این دنیای چندروزه ارزشی ندارد و ما نباید گول زرق و برق ایت دنیا رو بخوریم بلکه باید بفکر آخرت باشید
زندگینامه شهید عرب فرزند اصغر
درحالی که زمستان سرد همه جا را فراگرفته بود تولد کودکی به نام علی کانون زندگی خانواده خویش را گرمی بهار بخشید. او اولین فرزند و تنها پسرخانواده بود که با قدوم مبارکش سرور و شادمانی به خانواده اش هدیه. نمود.
شهید عرب در یک خانواده کشاورز در روستای هرمز اباد پا به جهان هستی نهاد. خانواده علی با تولد وی بسیار شادمان شدند و زندگیشان رنگی تازه گرفت. علی در خانه ای پا نهاد که عطر قرآن و عبادت سراسر آنرا گرفته بود.
کم کم روزها گذشت و علی ۶ساله شد و جهت فراگیری علم و دانش وارد دبستان هرمز اباد شد و با نمرات بسیار خوب تحصیلات ابتدایی را به پایان می رساند. او که نمیتوانست رنج زحمات بی پایان پدر را بیش از این تحمل نماید به کارگری بنایی روی آورد. و چون از استعدادی بی نظیری برخوردار بود در اندک مدتی استادماهری شد.
علی عاشق نماز اول وقت و دعای کمیل و شرکت درتظاهرات ضدشاهی بود. خنده رو و خوش قلب و مهربان بود. یار صمیمی پدر در کارها بود و در کلیه فعالیتهای مذهبی شرکت می نمود و چون جنگ تحمیلی آغاز شد بی مهابا به یاری براداران خویش در جبهه ها شتافت.
علی در عملیات مختلف شرکت داشت و دردرگیری کردستان زخمی شد
و هنوز جراحات وی الیتام کافی نیافته بود که به جبهه های جنوب شتافت و سرانجام درمنطقه شوش درعملیات فتح المبین طی یک نبرد بی نظیر به شهادت رسید.
ثبت دیدگاه