بسم رب اشهدا و الصدیقین
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموتا بل احیاء عند ربهم یرزقون: آنانکه در راه خدا کشته شدند مرده نپندارید بلکه زنده اند و نزد خدای خود روزی میخورند.
پس از اظهار بالاخص حضرت مهدی (عج) و نائب بر حقش امام خمینی رهبرکبیر انقلاب اسلامی ایران و ملت شهیدپرور ایران.
هیچ قطره خونی در نزد خداوند، ازخونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست و من میخواهم با این قطره خون به عشقم برسم که خداست.
موقعیت ما مانند زمان امام حسین (ع) است و اسلام خون میطلبد و قربانی میخواهد و من به پیروی از حسینم و خمینی عزیزم خون میدهم تا اسلام پایدار بماند مگر میشود پشت حسین را خالی کرد و خط حرکت او را تقویت نکرد و خود را مطیع و پیرو حسین دانست.
و اما پیام من به تو ای پدر عزیزم:
با خونم به تو پیام میفرستم که باید همچون زین العابدین که انقلاب حسین (ع) و خون سرخ او را به گوش تمام مردم رساند، تو هم باید پیام مرا به تمام انسانها برسانی.
و اما تو ای مادر عزیزم:
هان ای مادر، اگر چه ممکن است برای تو مشکل باشد که فرزندی را از دست داده ای ولی نه مگر آنهایی که بهترین فرزندان خود را فدا کردند مادر نبودند که در شهادت فرزند دلبند خودشان مشتها را گره کرده و با صدای بلند فریاد زدند و گفتند: ای مردم به من تسلیت نگویید بلکه تبریک بگویید و من هم انتظار دارم از تو ای مادرم، اگر میخواهی که دشمنان به ما نخندند تو هم مشتهایت را گره کن تا صدایت را ده بربار تا میتوانی فریاد بزن که ای ابرقدرتها کور خوانده اید تا ایران ما، مادرانی چون من دارد امکان ندارد کسی بتواند به ما تجاوز کند، این آرزو را به گور خواهید برد.
و اما شما ای برادران دینی حزب الهی:
اگر شما برادر دینی خود را از دست داده اید ولی در عوض شاهد نابودی دشمنان اسلام بوده و خواهید بود و شما هم همچون حضرت عباس (ع) پا به میدان نبرد حق علیه باطل گذاشه و تا آخرین قطره خون خود از اسلام پشتیبانی نموده امام و باعظمت امام را طولانی آفتاب زیاد کرده تا انقلاب مهدی (عج) او را نگهدارد تا صاحب اصلی این انقلاب بیاید؟
و اما تو ای خواهر
گرچه برادرت را از دست میدهی ولی این را بدان که بلاتر از زینب نیستی که در صحرای کربلا به سر بریده برادرش را در بالای نیزه مشاهده کرد و با آن حال (شجاع و قاطع) پیام خون حسین (ع) و یارانش را به تمامی جهان رسانید و بر کافران شورید. تو هم زینبگونه پیام خون مرا به دشمنان اسلام و امام برسان و بگو گذشت آن زمانی که هر جنایتی از دست آنان برمیآمد میکردید وقت آن شد که بدست حزب الله به جنگ عدالت سپرده تا به سزای اعمال خود برسید.
سه مرتبه با مشتهای گره کرده و صدای چون شیر از حلقوم بیرون کشیده بگویید خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار و از عمر ما بکاه و به عمر ایشان بیفزا.
*******************************************************************
مناجات
پروردگار:
به سربازان ما درس تقوا و پرهیزکاری بیاموز.
چنان کن سربازان ما همواره دشمنان خویش را اندک ببینند و سلحشورانه بر آنها حمله آورند.
نیروی دشمن هر چه قوی باشد، ضعیف ساز و ناخنهای درنده آنها را از بیخ درآور.
خدایا:
راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم و تو را شکر میکنم که با فقر آشنایم کردی تارنج گرسنگی را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم.
خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم.
************************************************************************
طلبه که درس میخواند با درس تزکیه هم داشته باشد. امام جمعه که میخواهد هدایت کند مردم را، باید خودش تزکیه کند.
عارفی که میخواهد مردم را به معرف الهی دعوت کند باید خودش را تزکیه کند و اول خودش را بسازد تا بتواند مردم را دعوت کند. فیلسوفی که بخواد توحید را به مردم بیاموزد تا این خصیصه شیطانی را از خود دور نکند نمیتواند مردم را هم توحید دعوت کند چون این زبان وقلب و دل از شیطان است که سخن میگوید.
گاهی همین علم توحید و فقه و فلسفه است که انسان را به جهنم میفرستد. علم انسان را نمیسازد تزکیه میخواهد. دوست هم که میخواهد به مردم خدمت کند باید خود را تزکیه کند.
کسی که فاسد است نمیتواند طوری عمل کند که مردم را هدایت کند. اگر سخن از قلب و زبان شیطان بیرون آید تاثیری روی اشخاص نمیگذارد و اگر قلب خدا و زبان نیز خدا باشد، آن وقت میتوان مردم را هدایت کند و اثر میگذارد. اگر بخواهید جامعه را تهذیب کنید، ملت ایران شب نخوابید و صبح بیدار بشود و این حکومت را تشکیل دهند علمای ایران زحمتها کشیدند و حبس ها و کتک ها شهدا دادند تا به اینجا رسیدند شما فقط قطعنامه و جلسه و صحبت نکنید هر چه دیدید بگویید حرکت کنید. اگر به جبهه روید و ببینید این سنگرها مسجد هستند و مراکز عرفان هستند در سنگرها که شبها دعا هست و روزها هم آنطور فداکاری میکنند. اگر این جوانان نبودند که در سابق آنها را ازما گرفته بودند در کارهای فسق و فجور خدا میدانست چه میکردند. آنها با اسلام از این میترسند که مفسده ها در خارج به مصلحت تبدیل شود و هرچه آنها بگویند که ایران فاسد است ایران اختناق است از اینها ایران قویتر میشود. وقتی آمریکا در کاخهای خودشان را با وسایل امنیتی نگهداری میکنند و میگویند علمای ایران فقط احکام اسلام را به مردم گفتند و مردم چون ذاتاً مسلمان هستند میپذیرند، شما هم احکام اسلام را بگویید، آیات براهه رفتار را که رحمت میباشند به مردم بگویید. (اشد علی الکفار).
اگر اسلام را از جنبه رحمت به اصطلاح شما به نظر من همه آن رحمت است. فقط این یک جنبه را بگیرید که به ظلالت میافتید؟ تا کی ساذه اندیشی میکنید؟ تا کی میخواهید خواب باشید و بگویید مسائل را به مردم که هر ساله چقدر از آنان از گرسنگی میمرند و اگر آنها دوست هستند چقدر گندم را در دریا میریزند؟ آنها میخواهند با حقوق بشر بشریت را پایمال کنند.
اسلام فقط روزه و نماز نیست اگر اینطور بود، پیامبر هم در خانه مینشست و نماز و روزه میگرفت ولی جنگها کرد و شکستها دادو شکستها خورد و علی (ع) هم همینطور و مکتب انبیاء همین است. در اسلام به شدت هم رحمت است و نباید بگوییم ما بیطرف هستیم ما باید حرکت سخنرانی امام امت ،خمینی بتشکن، نور چشم مستضعفان جهان در تاریخ ۱۳۶۰/۱۱/۱۴ برای ائمه جمع و میهمانان خارجی در سمینار دهه فجر و نمایندگان مجلس خبرگان ایراد فرمودند.
عاقبت همه ما مرگ است و مگر دنیا و پول چقدر ارزش دارد؟ فاطمه در حال احتضار بود وقتی عزرائیل به فاطمه سلام کرد، فاطمه سلام او را داد و گفت در قبض روحم عجله کن و اذیتم مکن.
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم/ گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشم انتظارم مهدی بیاید/ تا قبر تو را پیدا نماید
ای قبر تو شمع دل ما/ خاک کویت نویدبخش محفل ما
ای روح جانها بر روی خالت/ پیر جماران فرزند پاکت
پیغام سربازان ما از جبهه این است/ یا فاطمه دریای خون این سرزمین است
یاری کند لطفف روح خدا را/ بگشا ت راه کربلا را
تاریخ ۶۰/۱۱/۱۵- خوابگاه خیابان سرباز کرمان ساعت ۱۱
پیوند روحانی دانشجو
میزان تخریب هر موشک کلاهک هستهای ۱۰ برابر کل کره زمین است و این موشکها روی فضاپیماها که هر ۹۰ دقیقه یک بار بکه دور کره زمین میچرخد که اینها علم نیست و جهل مطلق است.
عالم کیست و علم چیست؟
کسی عالم است که (ناخوانا) باشد (پرستند) عبدی که نظام آفرینش را بپذیرد و شناخت انسان، شناخت جهان، شناخت خداست. هر کس که این شناختها را داشته باشد یک عالم است. شناخت انسان شناخت جسم انسان نیست، که شناخته شده است ولی خود انسان ناشناخته است (دیدن کشاورزی در نجف آباد)
گفتگو با پروفسور شوروی رئیس دانشگاه)
اقرار به اینکه دانشجویان به معنویت نیاز دارند (معنویت در مسجد) کسی که پول دوست دارد(ناخوانا)
عالم کیست ممکن است بیابانگردی که خواندن و نوشتن نمیداند عالم باشد و ممکن است رئسی سازمان ملل آمریکا که ۱۴ زبان را میداند در منطق قرآن جال باشد. (عالم باید در نصف شب با خدا راز نیاز داشته باشد) پیامبر عالم است، مساجد و قائم بودن عالم است، سجده کردن در بابر خالق خاکی است مثل علی ابوتراب باشد (تسلیم در احکام اسلام و قرآن تسلیم باشد) نقل نوشاتو گفتگو با خبرنگار درباره مشاورت با امام) عالم ساجداً و قائم در همه ابعاد و امور عالم است) قائم به قسط بودن یعنی قیام در برابر ظلم و ستمگری) و اما علی ساجداً و قائماً است که حق مظلوم را از ظالم میگیرد (قاتت آنا ء لیل) در حکومت جاهل آمریکا ۳۵ میلیون گرسنه وجود دارد و آمریکا ۳۰۰ میلیون دلار خرج میکند و گندم و مواد خوراکی را در دریا میریزد و میسوزاند تا نرخ جنس پایین نیاید.
امروز فقط در حکومت قائم و ساجد هستیم (حکومت امام امت) و جانشین رهبری هم آقای منتظری هم عالم و ساجد و هم (ناخوانا)سات.
سخنرانی استاد فخرالدین حجازی که در تاریخ ۶۴/۹/۳۰ بعد از نماز جمعه در مسجد کرمان ایراد فرمودند.
تاریخ ۱۳۶۰/۱۲/۹
یک شب در وطن و هزار شب به غربت ای اسب تندرو تا به کی میبری مرا
از شکست شیشه نازک دلان اندیشه کن شیشه را گر بشکنی هر پاره اش خنجر شود
روزگار بی مروت یک زمان شادم نکرد در قفس جان دادم و صیاد آزادم نکرد
رنج گل بلبل کشید و برگ گل باد برد بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
پروانه صفت دور جهان گردیدم نامردم اگر یک مرد دیدم
یک رنگتر از بیض ندیدم رنگی آن را که شکستمش دو رنگیش دیدم
جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم این مطاعی است که هر بی سر و پایی دارد
تا جام عجل نکرده ام نوش هرگز نکنم تو را فراموش
دوست دارم شمع باشم در دل شبها بسوزم روشنی بخشم به جمعی و خودم تنها بسوزم
شمع محفل شاهان شدن سودی ندارد ای خوش شمعی که روشن کند ویرانی
*******************************************************
بسمه تعالی
از سرباز محمود هدایتی
به فرماندهی- گروهان ژاندرمری ایرانشهر
موضوع: تمدید ۵ روز مرخصی
به استحضار می رسانم که من سرباز یاد شده بالا به علت گرفتاری ناراحتی خانوادگی شدید پس از استفاده ۱۵ روز مرخصی استحقاقی احتیاج به ۵ روز تمدید را از آن مقام عالی دارم. استدعا می شود مقرر فرمایید در این امر ضروری موافقت به عمل آورید.
و انگیزه ناراحتی سرباز یاد شده فوق شهید شدن چند تن از آشنایان وی می باشد.
با تقدیم احترامات نظامی
سرباز محمود پورهدایتی
تاریخ ۱۳۶۰/۵/۳۱
***************************************************************
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت پسرخاله عزیزم سلام. پس از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم و امیدوارم که همیشه در پناه خداوند متعال موفق باشید و هیچگونه ناراحتی نداشته باشید. اگر از راه لطف و مرحمت جویای احوال اینجانب محمد حسینی را خواسته باشید بحمدالله نعمت سلامتی برقرار است.
پدر و مادر گرامی شما بحمدالله از نعمت سلامتی برخوردارند و همگی سلام گرم خود را به شما می رسانند. فاطمه، معصومه، زهرا، سکینه، رضا و جواد سلام و دعای فراوان می رسانند. همگی قومان و خویشان و دوستان سلام و دعای فراوان می رسانند. غلامرضا حسینی با خانواده سلام و دعای فراوان می رسانند. محمد پورهدایتی سلام و دعای فراوان می رسانند. چادری که در نامه قبلی شما ذکر کرده بودی چون گران است نمی خواهد بگیرید ولی اگر چادر مخمل در دسترس است بگیرید.
****************************************************************
بسمه تعالی
خدمت دوست عزیزم جهانگیر مرادی سلام
پس از سلام و سلامتی امیدوارم که حالت خوب بوده باشد و سلام گرم صمیمانه مرا که از اعماق قلبم سرچشمه می گیرد تقدیم حضورتان می کنم بپذیرید و در گوشه ای از قلب که درون آن پر از مهر و وفا می باشد جای دهید باری اگر جویای احوالات دوست ناقابل خود را خواسته باشید سلامتی که یکی از نعمتهای الهی است برقرار است و هیچگونه ناراحتی ندارم به جز دوری بودن از شما که آنهم امیدوارم به همین زودی زود دیدارها تازه گردد. جهانگیرجان از قول من به ناصر رئیسی و علم صالحی سلام خیلی بزرگ برسان و از آنان معذرت خواهی کن که فرصت نداشم برای هر کدام یک عدد نامه بنویسم در پایان جهانگیر جان من نزدیک یک خشاب فشمگ ژ۳ کم دارم. اگر در آنجا پیدا می شود ۱۰ تا شماها پیدا کنید و باقیش را خودم پیدا می کنم، حتماً. اگر هم پیدا نمی شود خیلی فوری جواب نامه را بفرست تا آگاه باشم از اینکه مزاحم شما در همه موقعیت می شوم معذرت می خواهم بیشتر از این سرتان را بدرد نمی آوردم. خداحافظ به امید دیدار.
دوستدار همیشگی شما محمود پورهدایتی
۶۱/۹/۱۷
بیگانه جدا دوست جدا می شکند هرکس بطریقی دل مـا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیسـت از دوسـت بپرسید چرا می شکـند
**************************************************************
بسمه تعالی
با درود بر رهبر کبیر انقلاب و امت شهید پرور کشور سخنانم را آغاز می کنم
خدمت برادرم عباس سلام عرض می نمایم
پس از عرض سلام و سلامتی امیدوارم که سلام گرم صمیمانه مرا که از اعماق قلبم سرچشمه می گیرد و از این جاده ها وکوههای سر به فلک کشیده می گذرد و تقدیم حضورتان می کنم بپذیرید و در گوشه ای از قلب پاکت جای دهید. باری اگر از احوال دوست ناقابل خود یعنی محمود پورهدایتی خواسته باشید سلامتی که یکی از نعمتهای الهی می باشد برقرار است.
عباس جان نامه پر مهر و محبت شما در بهترین ساعات زندگیم بدستم رسید و از رسیدن نامه شما بینهایت خوشحال و بعد از آن بینهایت کمال تشکر و شرمندگی را دارم که لااقل برادری چنان دارم که یادی از ما می کند. عباس جان در نامه نوشته بودید که عکس برایتان بفرستم اکنون من در ایرانشهر نیستم و من مأموریت هستم و حال که نامه شما را می نویسم نگهبان که اسلحه را در گوشه سنگر تکیه داده ام و مشغول نامه نوشتن به شما می باشد. دو حلقه فیلم برداشته ام و هنوز ظاهر نشده اند. انشاالله در نامه بعدی برایتان خواهم فرستاد. عباس همانطور که شما عرض کرده بودید برای من هم اینجا خوش نمی گذرد چونکه در این بیابانها چیزی جز سنگ و هوای خیلی زیاد گرم چیزی دیگری نمی باشد. و من امیدوارم من که در این وضعیت می باشم برای شما خوش بگذرد. دیگر بیشتر از این مزاحم وقتتان نمی شوم.
(امیدوارم روزهایی که تعطیل هستید به جای م هم گردش کنید در ضمن در نامه بعدی بنویس که آن کوثریزی چه شد)
عباس جان من شعر یاد ندارم ولی چون شما درخواست کرده بودید چشم.
اگر در خواب میدیدم غم او ز جدایی را بدل هرگز نمی کردم خیال آشنایی را
عاشقم دیوانه ام از خود ندارم خانه ای عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای
در بیابان روز و شب مأموریت کار من است از کسی باکی ندارم چون خدا یار من است
من بمردن راضیم که پس نمی آید اجل بخت بد بین کز اجل هم ناز می باید کشید
در پایان آرزوی خوشبختی شما را دارم جواب نامه فوری، فوری
پورهدایتی
۶۱/۶/۲۰
یار- دوست- رفیق
ای دوست عزیز یادگاری بفرست گر گل نباشد رشته خاری بفرست
از بهر خدا از برای دل من این نامه که می رسد جوابی بفرست
من به چشم خویش دیدم نگارم می رود حجله رخسارم از دنبال یار می رود
دل رفیق با خشم خود بردن دیدن مشکل است از برای مرغ پر بسته پریدن مشکل است
لب من شاد و افسوس پر از رنج دلم بخدا از برای زندان پر از رنگ دلم
اگر من آوازه می خوانم نگین آوازه خوان این درد من بیان با هم باشیم این حرف منه
آخ چه دیاری داشتم چه روزگاری داریم تو این دیار غربت فقط خدا را داریم
من به کی نگم در این قلب شکستم (ناخوانا)که با این صدای خسته ام
به غربت نگاه تو که با نگاهم آشناست یک دنیا حرف گفتی ولی لب توی صداست
این دل دیوانه رسوای من بشد زنجیری به دست و پای من
تو را هر شب از منه دیوانه رسوا می خواهد من نمی خواهم این دل شبها می خواهد
هر چه کردم بی تو آرامش کنم به امید مهر تو رامش کنم
عاقبت طفل دلم راضی نشد مثل خون دیده بر جانش کنم
ثبت دیدگاه