نامه های محمدعلی محمد صادقی
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی و سلام بر شهیدان اسلام و سلام بر خانواده های شهدا و بعد سلام بر شما عزیزان خانواده صبور خودم و سلام بر فرزندان عزیزم و سلام به همه برادران و خواهران و همه دوستان و قومان و خویشان. باری اگر از را لطف و مرحمت جویای حال اینجانب محمدعلی صادقی بوده باشید نعمت سلامتی برقرار است. باری عزیزان ما از خط برگشتیم الآن در اردوگاه اهواز هستیم و یک نامه ای هم از سوی از جانب محمد آمد. خیلی خوشحال شدم و زیارت کردم ولی این جواب نامه ای که عکس داشت نبود. همان نامه ای که خودم از اهواز پست کردم. خلاصه حتماً تا این نامه برسد محمد هم آمده چون در نامه نوشته بود روزهای آخر مأموریت را می گذرانم. اگر آمد سلامش برسانید و یک نامه ای هم فوری بفرستید و اگر خبر تازه ای هم دارید بفرستید و من هم خبری ندارم که برایتان بفرستم. باری قصد نامه نوشتن نداشتم. یکی از بچه ها می آید من هم نامه ای نوشتم راستی نامه ای که توسط حسن کشاورزی داده بودید رسید و زیارت گردید از رسیدن نامه های کوچولوها خوشحال شدم. باز هم همانطور بگویید بچه ها نامه بنویسند و برادرم اسدالله هم نامه ای بود رسید از او هم تشکر می کنم او را هم از قول من خودش و خانواده اش و بچه های عزیزش را سلام برسانید.
مادر مهربانم و عمه حیات و ماشاالله و خانواده اش و عباس با خانواده و همگی برادران با خواهران با خانواده های محترم سلام می رسانم. باری دیگر عرضی نیست جز سلامتی شما و طول عمر امام، پیروزی رزمندگان اسلام و نابودی صدام و اسلام. محمدعلی صادقی.
۱۳/۱۰/۶۳
************************************************************************************
خدمت برادر عزیزم آقای اصغر صادقی پورعرض سلام فراوان می رسانم.
و پس از تقدیم عرض سلامتی شما و خانواده و دوستان را خواهانم. باری اگر از راه لطف و مرحمت جویای احوالات برادر خودت محمد صادقی را داشته باشید سلامتی برقرار است ملالی ندارم جز دوری شما آنهم امیدوارم که بزودی برطرف گردد آمین یا رب العالمین. باری ابوی و والده خودم را سلام فراوان میرسانم. اخوی اکبر را با اهل خانواده سلام میرسانم. اخوی اصغر را با اهل منزل و دختر فاطمه را دعا و سلام فراوان می رسانم و پیش امام رضا دعا برای او کردم. و برای همه شما دعای زیاد کردم و بنده ۲ مرتبه زیارت حضرت رضا رفتم و باری در مشهد خیلی خوش برای ما میگذرد. اری برادر جان نامه پر مهر و محبت شما در روز خوب و مشرف رسید. و زیارت گردید و از سلامتی شما خیلی خوش وقت گردیدم. بنده از تربت جام رفتم مشهد و نامه شما در تربت جام رسید بدستم و این نامه را برای شما جواب نوشتم. اسماعیل رمضان و فتح الله ایشان و باباخان، کاکاخان و یدالله جباری حاج محمد درویش، و حسین اکبر و اسدالله و علی، حسین اکبر و اسدا… و علی حسین اکبر ومحمدعلی زرندی و مانساء و مریم راسلام میرسانم.محمود محمدی و عباس محمدی و علی طالب و محمد اکبر حاجی محمدخان و ماشالله حاجی و غلامرضا حاجی و عباس رمضان و غلامرضا رمضان و تمام دوستان و رفیقان را از کوچک تا بزرگ سلام میرسانم برای برادر جان یدالله جباری نوشته بود که اسم من را در نامها ننویسید بنده در سربازی الان دو برج است که شما را ندیدم یادم می رود از من گله نکنید خیلی معرفت میخواهم برای جای ما معلوم نیست یک برج دیگر در پادگان مشهد تقسیم می شویم حالا یک آدرس خوب می فرستم آدرس محمد عبداللهی کنار خودم است پسر علی، محمدحسین، مریم بدست من داد.
آدرس: مشهد گردان مرزی گروهان آمبولانس برسد بدست محمدعبداللهی
******************************************************************************
بسم الله الرحمن الرحیم
مادر عزیزم، همسر مهربان و فرزندان صبور اسلام امیدوارم که حالتان خوب باشد و هیچگونه کسالتی در وجود عزیزتان عارض نگردد. باری اگر جویای حال اینجانب محمدعلی صادقی را خواسته باشید نعمت سلامتی برقرار است و در جبهه محور آبادان ماهشهر مشغول جنگ با دشمنان خدا هستیم و امیدوارم که شماها از دست من راضی باشید که من بدون خداحافظی عازم جبهه شدم. این یک وعده هایی هست که چند سال انتظار آن را می کشیدم، حالا رسید، مرد می خواهد که به وعده خود وفا کند. برادران و خواهران خودم را سلام می رسانم. تمام قومان و خویشان و دوستان و رفیقان را یک به یک سلام می رسانم خواننده نامه و کسانی که آنها هستند همگی را سلام می رسانم آورنده نامه را سلام می رسانم. باری مدت مأموریت ما ۴۵ روز است و ما در جبهه آبادان ماهشهر هستیم و دشمن در محاصره ما هست از یک طرف ما و از طرف آبادان و از طرف دیگر نیروهای دیگر این مزدوران. نه راه پس و نه راه پیش را دارند. همین روزهاست که خبر شکست آنها را خواهید شنید که چگونه دشمنان خدا زبون می شوند. و امیدواریم که بعد از پیروزی بدنبال آنها برویم به کربلا و قبر امامانمان را زیارت کنیم و آنوقت به شهر خودمان بازگردیم و یکدیگر را زیارت کنیم و دیدارهایمان تازه گردد انشالله. باری یک نامه دیگری هم برای شما فرستادم و جواب نامه را بنویسید بدست ما می رسد. آدرس: ماهشهر، کهنه سپاه پاسداران- محور آبادان ماهشهر – گروه اعزامی از رفسنجان- محمدعلی صادقی.
حالا خدمت حاج آقای خردمندی سلام می رسانم. حاج سیدعبدالعظیم را سلام می رسانم. سیدجلال و سیدمحمدعلی و تمام سیدها از کوچک تا بزرگ را سلام می رسانم. تمام معلمان و همکاران آقا سیدجلال را سلام می رسانم. تمام شاگردان مدرسه هرمزآباد را سلام میرسانم و آرزوی پیروزی آنها را دارم. امیدوارم همه آنها قبول شوند و پیرو خط امام خمینی باشند و امیدوارم با پیروزی بیایم با آنها ملاقات کنم. آورنده این نامه را در مدرسه که اسدالله صادقی می باشد سلام می رسانم و برادر امیدوارم که این نامه را برای شاگردانت بخوانید و بگویید بچه ها برای سربازان و پاسداران و تمام نیروهایی که در جبهه هستند دعا کنند. که این سربازان اسلام پیروز شوند دعای بچه ها زود اثر می کند و اسلام پیروز می شود و روزی خواهد رسید که همین بچه ها سرباز می شوند و باز هم برای آنها بچه ها دعا می کنند. در پایان بدانید که اسلام پیروز است و کافران نابود می شوند.
خداحافظ
محمدعلی صادقی
درود بر امام خمینی به امید پیروزی اسلام در سراسر کره جهان نابود باد ظلم و ستم در همه جهان
۱۳۶۰/۰۱/۲۰
ثبت دیدگاه