یکی از فرماندهان جنگ به نام بهرام سعیدی که قبلا جزو نیروهای نامنظم شهید چمران بود پیش ازعملیات بچه ها را جمع کرد و درباره مسائل جنگ و از خودگذشتگی و مقاومت و شهامت و شجاعت صحبت می کرد. گفت من نمی دانم دربین شما کسی هست که هم شهری شهید علی عرب باشد ایشان درشجاعت مثال زدنی بود.
یک شب دربستان عملیات داشتیم پیش ازاینکه عملیات را شروع کنیم به میدان مین رسیدیم و برای اینکه به دشمن برسیم باید حتما ازمیدان مین عبور می کردیم تا به اون هدفی که می خواستیم برسیم.
زمان برای ما خیلی باارزش بود ؛ وقت داشت می گذشت و ما هیچ چاره ای نداشتیم جزاینکه به بچه ها اعلام کنیم هرکس داوطلب می شود برود روی میدان مین
۱۰ تا ۲۰ نفر نیرو می خواهیم برای رفتن روی میدان تا راه باز شود. اولین کسی که دست بالا برد و با فریاد اعلام آمادگی کرد، شهید علی عرب بود و بعد از ایشان چند نفر دیگرهم اعلام آمادگی کردند . البته این کار صورت نگرفت چون در همین حین بودیم که روی میدان مین برویم دست امداد غیبی از راه می رسد و چند گاومیش درآن حوالی نزدیک ما می آیند و میدان مین را باز می کنیم و عملیات را شروع می کنیم.
یک شب دربستان عملیات داشتیم پیش ازاینکه عملیات را شروع کنیم به میدان مین رسیدیم و برای اینکه به دشمن برسیم باید حتما ازمیدان مین عبور می کردیم تا به اون هدفی که می خواستیم برسیم.
ثبت دیدگاه