حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنجشنبه, ۶ دی , ۱۴۰۳ Thursday, 26 December , 2024 ساعت ×
<strong>رضایی، سید محمدرضا</strong>
شناسه : 263
9
شهید رضایی مهربان، صمیمی و خنده‌رو بود. با‌اینکه حدود ده سال بیشتر نداشت، در تظاهرات ضد رژیم منحوس پهلوی با شور و علاقه پابه‌پای پدر شرکت می‌نمود.
پ
پ

سی‌ام شهریور ۱۳۴۷، در روستای هرمزآباد از توابع شهرستان ‌رفسنجان به دنیا آمد. پدرش سید احمد، کشاورز بود ومادرش‌‌ حمیرا نام‌ داشت. تا دوم‌ متوسطه درس ‌خواند، به‌عنوان بسیجی در جبهه‌ حضور یافت. بیست ‌‌و ‌دوم ‌اسفند ۱۳۶۲، در جزیره ‌مجنون طعم شیرین شهادت را چشید. پیکر وی بر اثر ماندن در منطقه متلاشی ‌شد و پس از تفحص ‌سال۱۳۷۴، در زادگاهش به خاک سپرده شد.

یکی غنچه دیگر از طیبه                                          ز اشجار طیبه شده مرحمه

یکی شیر از آل احمد بود                                          که بابش همان سید احمد بود

حمیرا بود مهربان مادرش                                           خداوند عالم شده یاورش

چهل هفت و سی ام ز شهری فتاد                              رضایی در آن شب زمادر بزاد

پدر را کشاورزی از کار بود                                     شب و روز سید در آن کار بود

دوم از پی راهنمایی بخواند                                        بسیجی و جبهه خدایی براند

 جزیره مجنون برزم اندرون                                      شجاعت چوشیری بخصم اندرون

شجاعت بود ارث اجداد او                                       بمردانگی بوده بنیاد او

به شصت دو بیست دو اسفند بود                              که از تیر و ترکش بخون بند بود

شهید و ولی پیکرش مانده بود                                    ندیدند هر جا نظر رانده بود

به هفتاد و چار را از تفحص رسید                               به گلزار هرمز به گل آرمید

ز «آزاد» و بر خون پاکش درود                               ز شاعر بر آن عطر خاکش سرود

رضایی را بگو سید رضایی    چرا دشمن نمود از تو جدایم


فرازی از صفات نیکوی شهید

مهربان، صمیمی و خنده‌رو بود و با شجاعت زیاد در عملیات‌ها شرکت می‌کرد.

زندگی‌نامه شهید رضایی، فرزند سید احمد

اسفند ۱۳۴۷ از راه می‌رسید و نوید بهار را می‌داد که سید محمدرضا با قدوم مبارک خویش خانه را معطر ساخت و بهاری دیگر را با عطر گل‌های محمدی به خانواده خویش هدیه نمود. شهید سید محمدرضا در خانواده‌ای کشاورز، زحمتکش، مقید، متعهد و مسلمان متولد شد. از آغاز کودکی به نماز علاقه خاصی داشت؛ به‌گونه‌ای که از سن چهارسالگی همراه پدر به نماز می‌ایستاد. شش‌ساله بود که وارد دبستان هرمزآباد شد. بسیار باهوش و بااستعداد بود و با پشتکار و تلاش وصف‌ناپذیری به تحصیل ادامه می‌داد. شهید رضایی مهربان، صمیمی و خنده‌رو بود. با‌اینکه حدود ده سال بیشتر نداشت، در تظاهرات ضد رژیم منحوس پهلوی با شور و علاقه پابه‌پای پدر شرکت می‌نمود. چون جنگ تحمیلی آغاز شد، سیزده سال بیش نداشت. سید محمدرضا یک سال بیشر طاقت نیاورد و خلاصه در سن چهارده‌ سالگی عازم جبهه‌های حق علیه باطل شد و بارها به جبهه رفت و برگشت که برای آخرین بار وارد عملیات بدر شد و به روایت همسنگران، ایشان با روحیه‌ای قوی در عملیات ظاهر می‌شد و سرانجام در عملیات سنگین بدر در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ طی یک مبارزه بی‌نظیر به‌وسیله آرپی‌جی در کنار سرداران گمنام محمدعلی محمدصادقی و محمود حاج‌باقری شربت گوارای شهادت را نوشید و به دیدار یار پیوست. پیکر پاک وی پس از جدود یازده سال مفقودیت، سرانجام درسال ۱۳۷۴ بر اثر تلاش و زحمت بی‌دریغ گروه تجسس شناسایی و در زادگاهش، گلزار شهدای هرمزآباد به خاک سپرده شد.

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.